سالها پیش مکدونالد همبرگرهای بیگ مک معروف خود را قبل از پیچیدن در فویل و قرار دادن در جعبه داخل یک پوشش کاغذی میگذاشته است. این بستهبندی چندلایه برای این بود که بیگ مکها ظاهری شبیه به آنچه در بیلبوردها و آگهیها به نمایش گذاشته میشد داشته باشند، و در بیشتر مواقع این راه حل کارساز بود.
ولی مشکلی وجود داشت، این نوع بستهبندی زمان قابل توجهی وقت صرف میکرد، و به اندازهای که یک محصول فستفودی باید سریع باشد سریع نبود، بنابراین در سال 1975 مکدونالد یک نوع بسته سندی پلاستیکی(از جنس پلیاستیرن) معرفی کرد که مشکل کند بودن غذا را ماهرانه حل کرد، بیگ مکها میتوانسند در یک مرحله بستهبندی شوند و علاوه بر آن دمای آنا نیز حفظ میشد، مشتری گرسنه هم میتوانست سریعتر بسته را باز کند و مشغول شود.
بستهبندی صدفی (یا همان ظروف یکبارمصرف دردار) اختراعی خوشایند برای صنعت فستفود بود و خیلی زود دیگر محصولات مکدونالد نیز در همین بستهبندی عرضه شدند. به هر حال باوجود موثر بودن این بستهبندی(اگرچه عمر مصرف کوتاهی دارد) این راهکار پلیاستیرنی مشکلات بزرگتری به وجود آورد.
پلیاستیرن همواره باقی میماند و تقریبا تجزیهناپذیر است، بنابراین خیلی زود این ظرفهای صدفی از آنجایی که در ابعاد میلیونی مورد استفاده قرار میگرفتند همهجا انباشته شدند.
سرانجام در سال 1990 مکدونالد شروع به کنار گذاشتن بستهبندی صدفی کرد ولی دیگر دیر شده بود و این ظروف یکبار مصرف تاثیر ابدی خود را بر چهره زمین گذاشته بودند.
فاجعهی بستهبندی مکدونالد مثال بارزیاست از باهوش بودن ولی دوراندیش نبودن، مثالیست از اینکه درصدد پیدا کردن راهحل برای مشکلی باشیم که واقعا یک مشکل نیست، البته مکدونالد در این زمینه تنها نیست، تاریخ پر است از شرکتهای بزرگ و کوچکی که راهکارهای زیانآور ارایه دادهاند، اگر مراقب نباشیم راهکارهایی که برای مشکلات کوچک امروزمان میدهیم میتوانند تهدیدهای آینده باشند.
منبع+
با تشکر از حضورتان :)